امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Anaesthetic

ˌænəsˈθetɪk ˌænəsˈθetɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    anaesthetics

معنی

noun adjective
حس‌گیر، بی‌هوشی، بی‌حسی، داروی بی‌هوشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد anaesthetic

  1. noun sleep-inducing or numbing drug
    Synonyms: analgesic, anodyne, dope, gas, hypnotic, inhalant, narcotic, opiate, pain-killer, shot, soporific, spinal

ارجاع به لغت anaesthetic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «anaesthetic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/anaesthetic

لغات نزدیک anaesthetic

پیشنهاد بهبود معانی