امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ancestral

ænˈsestrəl ænˈsestrəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
نیایی، اجدادی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the ancestral enmity of Hatfields and McCoys
- دشمنی جد اندر جد حیدری‌ها و نعمتی‌ها
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ancestral

  1. adjective related to previous family or family trait
    Synonyms: affiliated, born with, congenital,consanguine, consanguineous, familial, genealogical, inborn, inbred, inherited, innate, in the family, lineal, maternal, old, past, paternal, running in the family, totemic, tribal

ارجاع به لغت ancestral

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ancestral» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ancestral

لغات نزدیک ancestral

پیشنهاد بهبود معانی