امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Announcer

əˈnaʊnsər əˈnaʊnsə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    announcers

معنی و نمونه‌جمله

اعلان‌کننده، گوینده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Her husband is a radio announcer.
- شوهرش گوینده‌ی رادیو است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد announcer

  1. noun media commentator
    Synonyms: anchorperson, broadcaster, communicator, deejay, disc jockey, DJ, leader of ceremonies, newscaster, reporter, rip and reader, spieler, talker, telecaster, veejay, VJ

لغات هم‌خانواده announcer

ارجاع به لغت announcer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «announcer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/announcer

لغات نزدیک announcer

پیشنهاد بهبود معانی