امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Anorak

    ˈænəræk ˈænəræk
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      anoraks

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    انگلیسی بریتانیایی پوشاک آنوراک (نوعی ژاکت کلاه‌دار)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - She wore her anorak to shield herself from the biting wind.
    - آنوراک خود را پوشید تا از خود در برابر باد بسیار سرد محافظت کند.
    - I need to buy a new anorak.
    - باید آنوراک جدیدی را بخرم.
    noun slang countable informal
    خوره، آنوراک (فردی که بسیار مشتاق و علاقه‌مند به چیزی است که دیگران آن را کسل‌کننده می‌دانند)
    - My friend is an anorak for history.
    - دوستم خوره‌ی تاریخ است.
    - John is such an anorak when it comes to trains.
    - وقتی صحبت از قطار به میان می‌آید، جان بسیار آنوراک است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد anorak

    1. noun A kind of heavy jacket (`windcheater' is a British term)
      Synonyms: parka, windbreaker, windcheater

    ارجاع به لغت anorak

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «anorak» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/anorak

    لغات نزدیک anorak

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی