امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Another

əˈnʌðər əˈnʌðə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective determiner pronoun A2
یکی دیگر، دیگری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Please have another apple.
- بفرمایید یک سیب دیگر میل کنید.
- He smoked another cigarette.
- او سیگار دیگری کشید.
- He is another one of those charlatans.
- او یکی دیگر از آن کلاه‌بردارها است.
adjective determiner pronoun A2
دیگر، متفاوت
- in another place
- در جایی دیگر
- at another time
- در وقتی دیگر
- a person of another race
- شخصی از نژاد دیگر
- Advice is one thing, but threatening is quite another.
- نصیحت یک چیز است؛ ولی تهدید کاملاً متفاوت است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد another

  1. noun other person
    Synonyms: addition, a different person, one more, someone else, something else
  2. preposition, determiner additional, different
    Synonyms: added, a distinct, a further, a separate, else, farther, fresh, further, more, new, one more, other, some other, that

Collocations

Idioms

ارجاع به لغت another

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «another» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/another

پیشنهاد بهبود معانی