امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Antagonism

ænˈtæɡənɪzm ænˈtæɡənɪzm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
مخالفت، خصومت، هماوری، اصل مخالف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- A mother who feels antagonism towards her children.
- مادری که نسبت به فرزندانش احساس خصومت می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد antagonism

  1. noun causing problem; opposition
    Synonyms: animosity, animus, antipathy, antithesis, clashing, competition, conflict, contention, contradistinction, contrariety, difference, disagreement, discord, dissension, enmity, friction, hatred, hostility, incongruity, oppugnancy, rancor, resistance, rivalry
    Antonyms: accord, agreement, harmony, rapport, sympathy, understanding

ارجاع به لغت antagonism

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «antagonism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/antagonism

لغات نزدیک antagonism

پیشنهاد بهبود معانی