امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Antecedents

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun plural
    پیشینه، سوابق، مقدمات

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - what are the antecedents of the American Revolutionary War?
    - مقدمات جنگ انقلاب آمریکا چه بود؟
    - The historical antecedents in each case vary.
    - سوابق تاریخی در هر مورد متفاوت است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد antecedents

    1. noun predecessor(s) in family
      Synonyms: ancestor, ancestry, antecessor, blood, descent, extraction, forebears, forefather/mother, genealogy, line, primogenitor, progenitor, stock
      Antonyms: descendant

    ارجاع به لغت antecedents

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «antecedents» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/antecedents

    لغات نزدیک antecedents

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند