امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Antediluvian

    ˌæntɪdəˈluːviən ˌæntɪdəˈluːviən ˌæntɪdəˈluːviən
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more antediluvian

    • صفت عالی:

      most antediluvian

    معنی و نمونه‌جمله

    noun adjective
    وابسته به پیش از طوفان، پیش از طوفان نوح، آدم کهنسال، آدم کهنه‌پرست

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - old men with antediluvian ideas
    - پیرمردانی با عقاید عهد دقیانوس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد antediluvian

    1. adjective out-of-date; prehistoric
      Synonyms: age-old, ancient, antiquated, antique, archaic, hoary, obsolete, old, old-fashioned, passé, primeval, primitive, primordial, timeworn, venerable
      Antonyms: modern, new, up-to-date, young

    ارجاع به لغت antediluvian

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «antediluvian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/antediluvian

    لغات نزدیک antediluvian

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند