امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Anterior

ænˈtɪriər ænˈtɪəriə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
جلو(ی)، قدامی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a whale's anterior hump
- کوژ قدامی نهنگ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد anterior

  1. adjective beginning, prior
    Synonyms: antecedent, foregoing, former, past, precedent, preceding, previous
    Antonyms: ending, posterior, subsequent

ارجاع به لغت anterior

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «anterior» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/anterior

لغات نزدیک anterior

پیشنهاد بهبود معانی