معنی anthrop به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈænθrəp ˈanθrəp

معنی و نمونه‌جمله‌ها

abbreviation

انسان‌شناختی، انسان‌شناسی (anthropological و anthropology)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The anthrop research focused on cultural practices.

- تحقیقات انسان‌شناختی روی شیوه‌های فرهنگی متمرکز بود.

- The magazine features articles on various aspects of anthrop.

- این مجله مقالاتی در مورد جنبه‌های مختلف انسان‌شناسی ارائه می‌دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت anthrop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «anthrop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/anthrop

لغات نزدیک anthrop

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

خط شیار خفت عقل خلع کسوت کردن خلوت شکنی خم کردنی خموشگری کردن خمیده شدن خوابکی بودن خواهکاره خود بزرگ شمار خود را خفیف کردن خود پدافند خودآئینی خودآموز خوداتکا خودانگیزانه خودایمن خودپوش خودپیشاوری خوراک پیک نیک خورشید ماهی خورگرفت کردن خوش آمدگری خوش بنیه گی خوشبینی گرایی خوشکامساز خون روش داشتن خونخوار شدن خونرنگزا خیره چشمی خیززدن خیزش موشک