امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Antiaircraft

    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: anti-aircraft

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective noun
    ضدهوایی، ضدهوابرد، ضد حملات هوایی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The antiaircraft missiles were launched as soon as the enemy planes were spotted on radar.
    - به محض این‌که هواپیماهای دشمن در رادار دیده شدند، موشک‌های ضدهوایی پرتاب شدند.
    - The deafening sound of the antiaircraft fire echoed throughout the city.
    - صدای کرکننده‌ی آتش ضدهوایی در سراسر شهر پیچید.
    - The military deployed anti-aircraft missiles to defend against potential airstrikes.
    - ارتش موشک‌های ضدهوایی را برای دفاع در برابر حملات هوایی احتمالی مستقر کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد antiaircraft

    1. noun Artillery designed to shoot upward at airplanes
      Synonyms: antiaircraft-gun, flak, flack, pom-pom, ack-ack, ack-ack gun

    ارجاع به لغت antiaircraft

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «antiaircraft» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/antiaircraft

    لغات نزدیک antiaircraft

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند