امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Anxiety

æŋˈzaɪəti æŋˈzaɪəti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    anxieties

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable B2
سلامت روان دلواپسی، اضطراب، نگرانی، تشویش، دلهره، سرآسیمگی، دلشوره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Pari's anxiety about the examinations
- نگرانی پری درباره‌ی امتحانات
- Signs of anxiety appeared on the mother's face.
- نشانه‌های دلواپسی در صورت مادر هویدا شد.
- to have anxiety
- دلهره داشتن
- Her only anxiety is the health of her baby.
- تنها مایه‌ی نگرانی او سلامتی نوزادش است.
noun uncountable
تمایل، اشتیاق (توام با نگرانی)
noun
غم، ارنگ، خوف
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد anxiety

  1. noun worry, tension
    Synonyms: all-overs, angst, ants in pants, apprehension, botheration, butterflies, care, cold sweat, concern, creeps, disquiet, disquietude, distress, doubt, downer, drag, dread, fidgets, flap, foreboding, fretfulness, fuss, goose bumps, heebie-jeebies, jitters, jumps, misery, misgiving, mistrust, nail-biting, needles, nervousness, panic, pins and needles, restlessness, shakes, shivers, solicitude, suffering, suspense, sweat, trouble, uncertainty, unease, uneasiness, watchfulness, willies, worriment
    Antonyms: assurance, calmness, composure, contentment, ease, happiness, nonchalance, peace, tranquility

ارجاع به لغت anxiety

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «anxiety» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/anxiety

لغات نزدیک anxiety

پیشنهاد بهبود معانی