امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Apartment

əˈpɑːrtmənt əˈpɑːtmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    apartments

معنی و نمونه‌جمله

noun countable A2
آپارتمان، کاشانه، واحد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- apartment living
- زندگی آپارتمانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد apartment

  1. noun set of rooms for rent
    Synonyms: accommodation, cave, chambers, cold-water, condo, coop, cooperative, crash pad, den, digs, dump, flat, living quarters, lodging, pad, penthouse, rental, residence, suite, walk-up

ارجاع به لغت apartment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «apartment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/apartment

لغات نزدیک apartment

پیشنهاد بهبود معانی