امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Appendectomy

    ˌæpənˈdektəmi ˌæpənˈdektəmi
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    (جراحی) برداشتن زائده آپاندیس یا آویزه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد appendectomy

    1. noun Surgical removal of the vermiform appendix
      Synonyms: adenoidectomy, appendicectomy, cholecystectomy, craniectomy, cystectomy, enterectomy, gastrectomy, hemorrhoidectomy, hysterectomy, mastectomy, mastoidectomy, nephrectomy, oophorectomy, ovariectomy, pancreatectomy, penectomy, pericardiectomy, phrenicectomy, pneumonectomy, prostatectomy, salpingectomy, stapedectomy, tonsillectomy, ureterectomy, urethrectomy, vasectomy, venectomy

    ارجاع به لغت appendectomy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «appendectomy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/appendectomy

    لغات نزدیک appendectomy

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار