امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Appetite

ˈæpətaɪt ˈæpətaɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    appetites

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable C1
غذا و آشپزی اشتها

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- When I was young, I had a big appetite.
- جوان که بودم اشتهایم زیاد بود.
- Today, I have no appetite at all.
- امروز اصلاً اشتها ندارم.
noun countable
رغبت، تمایل، شهوت
- Lately, I have lost my appetite for music.
- اخیراً اشتیاقم به موسیقی را از دست داده‌ام.
- his appetite for life
- رغبت او به زندگی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد appetite

  1. noun desire for food, worldly goods
    Synonyms: appetence, appetency, appetition, big eyes, craving, demand, fondness, gluttony, greed, hankering, hunger, inclination, itch, liking, longing, lust, passion, penchant, proclivity, propensity, ravenousness, relish, soft spot, stomach, sweet tooth, taste, thirst, urge, voracity, weakness, willingness, yearning, yen, zeal, zest
    Antonyms: antipathy, aversion, disgust, dislike, distaste, hatred, indifference, loathing, repulsion, revulsion

Idioms

ارجاع به لغت appetite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «appetite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/appetite

لغات نزدیک appetite

پیشنهاد بهبود معانی