امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Approbation

    ˌæprəˈbeɪʃn ˌæprəˈbeɪʃn
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    تصویب، قبولی، موافقت، پسند

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - He glanced at the letter with approbation.
    - او با نظر موافق به نامه نگاه افکند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد approbation

    1. noun praise
      Synonyms: admiration, approval, bells, consent, endorsement, esteem, favor, go-ahead, high regard, okay, permission, recognition, sanction, support, the nod
      Antonyms: criticism, disapprobation

    ارجاع به لغت approbation

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «approbation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/approbation

    لغات نزدیک approbation

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار