امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Approximately

əˈprɑːksəmətli əˈprɒksəmətli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B1
تقریباً، به‌طور تقریبی، حدوداً، در حدود، نزدیک به، کم‌و بیش، قریب به، تخمیناً، به‌طور تخمینی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The temperature outside is approximately 25 degrees Celsius.
- دمای بیرون حدوداً ۲۵ درجه‌ی سلسیوس است.
- The meeting will last approximately one hour.
- جلسه تقریباً یک ساعت طول خواهد کشید.
- Approximately one million watched the football match.
- قریب به یک میلیون نفر مسابقه‌ی فوتبال را تماشا کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد approximately

  1. adverb nearly
    Synonyms: about, almost, around, ballpark figure, bordering on, circa, closely, close to, comparatively, generally, in the ballpark, in the neighborhood of, in the region of, in the vicinity of, just about, loosely, more or less, most, much, not far from, not quite, proximately, relatively, roughly, upwards of, very close
    Antonyms: accurately, clearly, definitely, exactly, precisely

لغات هم‌خانواده approximately

ارجاع به لغت approximately

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «approximately» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/approximately

لغات نزدیک approximately

پیشنهاد بهبود معانی