امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Arena

əˈriːnə əˈriːnə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    arenas

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
پهنه، میدان مسابقات (در روم قدیم)، عرصه، گود، (کشتی‌گیری یا مبارزه)، صحنه، ارن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- an arena for boxing matches
- ورزشگاه مسابقات بکس
- a dance arena
- صحنه‌ی رقص
- the arena of politics
- عرصه‌ی سیاست
- free competition in the economic arena
- رقابت آزاد در صحنه‌ی اقتصادی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد arena

  1. noun building or enclosure for entertainment or sports
    Synonyms: amphitheatre, boards, bowl, circus, coliseum, course, diamond, field, gridiron, ground, gym, gymnasium, hippodrome, ice, park, pit, platform, ring, rink, square, stadium, stage
  2. noun area of activity
    Synonyms: battlefield, battleground, domain, field, province, realm, scene, sector, sphere, territory, theatre

ارجاع به لغت arena

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «arena» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/arena

لغات نزدیک arena

پیشنهاد بهبود معانی