امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Arguable

    ˈɑːrɡjuəbl ˈɑːɡjuəbl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    قابل‌بحث، مستدل

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - The right or wrong of his assertion is arguable.
    - درست یا غلط بودن ادعای او قابل‌بحث است.
    - His honesty is not arguable.
    - در امانت او بحثی نیست.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد arguable

    1. adjective tenable
      Synonyms:
      defensible defendable sustainable viable feasible maintainable workable reasonable believable credible rational supportable assertable conceivable imaginable able to hold water
      Antonyms:
      untenable
    1. adjective debatable
      Synonyms:
      controversial debatable disputable questionable doubtful uncertain contentious dubious open to question moot unsure
      Antonyms:
      certain

    لغات هم‌خانواده arguable

    • verb - intransitive
      argue

    ارجاع به لغت arguable

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «arguable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/arguable

    لغات نزدیک arguable

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی