امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Arranger

əˈreɪndʒɚ əˈreɪndʒə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
موسیقی (کسی که در یک قطعه موسیقی تغییراتی ایجاد می‌کند تا بتوان آن را به گونه‌ای متفاوت یا با ساز دیگری نواخت) اقتباس‌گر، ویرایشگر موسیقی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The famous jazz musician Duke Ellington was a composer, arranger, and pianist.
- دوک الینگتون (نوازنده‌ی مشهور جاز)، آهنگساز، اقتباس‌گر و پیانیست بود.
- She honed her skills as a musical arranger.
- او مهارت‌های خود به‌عنوانِ ویرایشگر موسیقی را تقویت کرد.
noun countable
سازمان‌دهنده، برنامه‌ریز، تنظیم‌کننده
- the arranger of the deal
- تنظیم‌کننده‌ی معامله
- the arranger of the conference
- سازمان‌دهنده‌ی کنفرانس
noun countable
(کسی که اشیا را در نظم یا موقعیت خاصی قرار می‌دهد) چینش‌گر، مرتب‌کننده
- a flower arranger
- مرتب‌کننده‌ی گل (گل‌آرا)
- The arranger of the chairs had decided to put them in a semicircle.
- چینش‌گر صندلی‌ها تصمیم گرفته بود آن‌ها را در یک نیم دایره قرار دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد arranger

  1. noun A musician who adapts a composition for particular voices or instruments or for another style of performance
    Synonyms: adapter, transcriber
  2. noun A person who brings order and organization to an enterprise
    Synonyms: organizer, organiser

لغات هم‌خانواده arranger

ارجاع به لغت arranger

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «arranger» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/arranger

لغات نزدیک arranger

پیشنهاد بهبود معانی