امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Artiodactyl

American: ˌɑːrtioˈdæktəl British: ˌɑːtioˈdæktəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
جانورشناسی سم شکافته، دارای سم شکافته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد artiodactyl

  1. noun Placental mammal having hooves with an even number of functional toes on each foot
    Synonyms: even-toed ungulate, artiodactyl mammal
  2. adjective Of or relating to or belonging to mammals of the order Artiodactyla
    Synonyms: artiodactylous, even-toed

ارجاع به لغت artiodactyl

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «artiodactyl» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/artiodactyl

لغات نزدیک artiodactyl

پیشنهاد بهبود معانی