امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ascend

əˈsend əˈsend
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    ascended
  • شکل سوم:

    ascended
  • سوم‌شخص مفرد:

    ascends
  • وجه وصفی حال:

    ascending

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive adverb
فرازیدن، بالارفتن، صعود کردن، بلند شدن، جلوس کردن بر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- A log from which smoke ascended.
- کنده‌ای که از آن دود برمی‌خاست.
- We ascended the mountain.
- از کوه بالا رفتیم.
- to ascend stairs
- از پلکان بالا رفتن
- Salmons ascend the river.
- ماهیان آزاد به بالای رودخانه می‌روند.
- Alexander's fortune began to ascend.
- اقبال اسکندر شروع به صعود کرد (کار اسکندر گرفت).
- Gradually, he ascended through the ranks.
- به‌تدریج از رتبه‌ای به رتبه‌ی دیگر ارتقا یافت.
- The road ascends sharply all the way to the summit.
- جاده تا سر کوه با شیب تند ادامه دارد.
- His ancestry ascends to Shah Abbas.
- نسب او به شاه‌عباس می‌رسد.
- Queen Victoria ascended the throne in 1837.
- ملکه‌ی ویکتوریا در 1837 به سلطنت رسید.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ascend

  1. verb go up
    Synonyms: arise, climb, escalate, float, fly, lift off, mount, move up, rise, scale, soar, sprout, take off, tower
    Antonyms: decline, descend, go down, lower

ارجاع به لغت ascend

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ascend» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ascend

لغات نزدیک ascend

پیشنهاد بهبود معانی