امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ascending

əˈsendɪŋ əˈsendɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    ascended
  • شکل سوم:

    ascended
  • سوم‌شخص مفرد:

    ascends

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بالارونده، صعود کننده، (موسیقی) فرازی، صاعد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
صعودی، بالارونده
- The houses were built on ascending levels on the slope of the hill.
- خانه‌ها در سطح‌های فرازنده بر شیب تپه ساخته شده بودند.
- Arrange the four digits in ascending order.
- چهار رقم را به ترتیب فزاینده تنظیم کن.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ascending

  1. verb To attain a higher status, rank, or condition
    Synonyms: climbing, rising, mounting, advancing
  2. verb Travel up,
    Synonyms: scaling, mounting, climbing
    Antonyms: setting, lowering, declining, descending
  3. verb Come up, of celestial bodies
    Synonyms: rising, soaring, sprouting, mounting, uprising, towering, climbing, scaling, progressing, arising, lifting, escalating, aspiring
  4. verb To go or move upward; rise:
    Synonyms: rising
  5. noun The act of changing location in an upward direction
    Synonyms: rise, ascent, back-flowing, ascension, up-trending
  6. adjective Moving or going or growing upward
    Antonyms: descending

ارجاع به لغت ascending

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ascending» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ascending

لغات نزدیک ascending

پیشنهاد بهبود معانی