امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Asphalt

ˈæsfɒːlt ˈæsfɒːlt ˈæsfælt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
قیر خیابان، آسفالت، قیر معدنی، زفت معدنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- They are going to asphalt this street.
- این خیابان را آسفالت خواهند کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد asphalt

  1. noun A dark bituminous substance found in natural beds and as residue from petroleum distillation; consists mainly of hydrocarbons
    Synonyms: bitumen, pavement, blacktop, asphaltum, roadbed, mineral pitch, macadam, speedway, tarvia, masonite, kerb, tarmacadam, pavestone, plywood, tilestone, wallboard, washboard, weatherboard

ارجاع به لغت asphalt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «asphalt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/asphalt

لغات نزدیک asphalt

پیشنهاد بهبود معانی