امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Assault

əˈsɒːlt əˈsɔːlt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    assaulted
  • شکل سوم:

    assaulted
  • سوم‌شخص مفرد:

    assaults
  • وجه وصفی حال:

    assaulting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive C2
یورش، حمله، تجاوز، حمله به مقدسات، اظهار عشق، تجاوز یا حمله کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- Two students assaulted him in the hallway.
- دو دانشجو در راهرو به او حمله کردند.
- The enemy opened the assault on the Wago front.
- دشمن هجوم را از جبهه‌ی واگو آغاز کرد.
- Their assault was crushed.
- تازش/حمله‌ی آنان در هم شکسته شد.
- an all-out assault on racism
- هجوم همه‌جانبه علیه نژادپرستی
- She was (sexually) assaulted by two men.
- آن زن توسط دو مرد مورد تجاوز (جنسی) قرار گرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد assault

  1. noun attack
    Synonyms: advance, aggression, charge, incursion, invasion, offensive, onset, onslaught, rape, storm, storming, strike, violation
  2. verb attack
    Synonyms: abuse, advance, assail, bash, beset, blast, blitz, bushwhack, charge, come down on, go for, haul off on, invade, jump, jump down one’s throat, jump on one’s case, lay into, let have it, light into, rape, ruin, set upon, shoot down, slam, slap around, storm, strike, trash, violate, work over, zap

Collocations

ارجاع به لغت assault

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «assault» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/assault

لغات نزدیک assault

پیشنهاد بهبود معانی