امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Assoil

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
(ریاضی) اصل تغییر‌نکردنی، مجموع یا حاصل ضرب، بخشیدن، تبرئه کردن، مغفرت کردن، روسفید کردن، آزاد کردن، مرخص کردن، حل کردن، رفع کردن، رد کردن، تکذیب کردن، پاک کردن، خالی کردن، بخشیدن، تقاص پس دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد assoil

  1. verb Pronounce not guilty of criminal charges
    Synonyms: acquit, clear, discharge, exonerate, exculpate

ارجاع به لغت assoil

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «assoil» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/assoil

لغات نزدیک assoil

پیشنهاد بهبود معانی