امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Assured

əˈʃʊrd əˈʃʊəd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    assures
  • وجه وصفی حال:

    assuring

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
مطمئن، واثق، دلگرم، خاطرجمع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- rest assured (that)
- مطمئن باش (که)، خاطرجمع باش (که)، مطمئن باشید (که)، خاطرجمع باشید (که)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد assured

  1. adjective absolutely certain
    Synonyms: beyond doubt, cinched, clear-cut, clinched, confirmed, decided, definite, dependable, ensured, fixed, guaranteed, indubitable, insured, in the bag, irrefutable, made certain, nailed down, on ice, pronounced, racked, sealed, secure, set, settled, sewed up, sure, surefire, undoubted, unquestionable
    Antonyms: doubted, doubtful, feared, uncertain
  2. adjective confident
    Synonyms: assertive, audacious, bold, brazen, certain, cocksure, collected, complacent, composed, confident, cool, gung ho, gutsy, high, imperturbable, overconfident, poised, positive, puffed up, pumped up, pushy, rosy, sanguine, secure, self-assured, self-confident, self-possessed, sure, unflappable, unhesitating, upbeat
    Antonyms: confused, dismayed, distrustful, doubtful, doubting, fearful, hesitant, nervous

ارجاع به لغت assured

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «assured» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/assured

لغات نزدیک assured

پیشنهاد بهبود معانی