امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Astigmatism

əˈstɪɡmətɪzm əˈstɪɡmətɪzm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
پزشکی آستیگماتیسم (نامنظمی قرنیه‌ی چشم)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The astigmatism lens prescription helped improve my blurry vision.
- تجویز لنز آستیگماتیسم به بهبود تاری دیدم کمک کرد.
- I struggle to read small text due to my astigmatism eyesight.
- به‌دلیل بینایی آستیگماتیسم‌ام برای خواندن متن‌های ریز مشکل دارم.
noun uncountable
آستیگماتیسم (نامنظمی در یک سیستم نوری)
- The photographer struggled to capture sharp images with his astigmatism camera lens.
- این عکاس با لنز دوربین آستیگماتیسم خود برای ثبت تصاویر واضح تلاش کرد.
- The blurry image on the screen was a indication of an astigmatism lens.
- تصویر تار روی صفحه‌ی نمایش نشانگر لنز آستیگماتیسم بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد astigmatism

  1. noun (ophthalmology) impaired eyesight resulting usually from irregular conformation of the cornea; common in nearsighted people
    Synonyms: astigmia
  2. noun (optics) defect in an optical system in which light rays from a single point fail to converge in a single focal point
    Synonyms: astigmia
    Antonyms: stigmatism

ارجاع به لغت astigmatism

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «astigmatism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/astigmatism

لغات نزدیک astigmatism

پیشنهاد بهبود معانی