امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

At Times

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

idiom B1
گهگاه، گاه‌به‌گاه، برخی از اوقات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد at times

  1. adverb now and then
    Synonyms: every so often, from time to time, now and again, occasionally, once in a while, on occasion

ارجاع به لغت at times

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «at times» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/at-times

لغات نزدیک at times

پیشنهاد بهبود معانی