معنی atmospheric به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌætməsˈferɪk ˌætməsˈferɪk

آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

صفت تفضیلی:
more atmospheric
صفت عالی:
most atmospheric

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

هوایی، جوی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- atmospheric lightning

- آذرخش (صاعقه‌ی) جوی

- atmospheric pressure

- فشار جو

- atmospheric music

- موسیقی رویایی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد atmospheric

adjective of or in the atmosphere

Synonyms: airy, climatic, barometrical, baroscopic, meteorological, aerial, ethereal

Antonyms: down-to-earth, grounded
adjective having or giving an atmosphere

Synonyms: hazy, misty

ارجاع به لغت atmospheric

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «atmospheric» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/atmospheric

لغات نزدیک atmospheric

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی