امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Atomism

    ˈætəˌmɪzəm ˈætəˌmɪzəm
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun adjective
    عقیده به اینکه جهان مادی از ذرات ریز ساده تشکیل شده است، ذره‌گرایی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد atomism

    1. noun (chemistry) any theory in which all matter is composed of tiny discrete finite indivisible indestructible particles
      Synonyms: atomic-theory, atomist theory, fichteanism, heideggerianism, heracliteanism, leibnizianism, monism, mimamsa, neo-hegelianism, neo-pythagoreanism, sankhya, atomistic theory, schellingism, scotism, spencerianism, thomism, eudaemonism, mentalism, nominalism, organicism, voluntarism
      Antonyms: holism

    ارجاع به لغت atomism

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «atomism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/atomism

    لغات نزدیک atomism

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند