امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Attractive

əˈtræktɪv əˈtræktɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more attractive
  • صفت عالی:

    most attractive

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective A2
کشنده، جذاب، جالب، دلکش، دلربا، فریبنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- her attractive voice
- صدای گیرای او
- They tried to make railway travel more attractive.
- کوشیدند مسافرت با قطار را جذابتر کنند.
- She sang most attractively.
- با دلربایی تمام آواز خواند.
- attractive force
- نیروی جاذبه
- attractive field
- میدان جاذبه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد attractive

  1. adjective appealing, drawing attention
    Synonyms: adorable, agreeable, alluring, beautiful, beckoning, bewitching, captivating, charming, comely, enchanting, engaging, enthralling, enticing, fair, fascinating, fetching, glamorous, good-looking, gorgeous, handsome, hunky, interesting, inviting, looker, lovely, luring, magnetic, mesmeric, pleasant, pleasing, prepossessing, pretty, provocative, seductive, stunning, taking, tantalizing, teasing, tempting, winning, winsome
    Antonyms: repellent, repulsive, ugly, unappealing, unattractive

لغات هم‌خانواده attractive

ارجاع به لغت attractive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «attractive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/attractive

لغات نزدیک attractive

پیشنهاد بهبود معانی