امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Attune

əˈtuːn əˈtjuːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
هماهنگ کردن، هم‌کوک کردن، (مج) وفق دادن، مناسبت، موافق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Old methods not attuned to the times.
- روش‌های کهنه‌ای که با زمان هماهنگی نداشتند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد attune

  1. verb adjust
    Synonyms: acclimatize, accommodate, accord, accustom, adapt, balance, compensate, conform, coordinate, counterbalance, familiarize, harmonize, integrate, make agree, proportion, reconcile, regulate, tune

Collocations

  • to be attuned to

    آشنا بودن به، هماهنگ بودن با، درک کردن و لذت بردن

ارجاع به لغت attune

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «attune» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/attune

لغات نزدیک attune

پیشنهاد بهبود معانی