امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Audiovisual

    American: ˌɑːdioʊˈvɪʒuəl British: ˌɔːdiəʊˈvɪʒuəl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    adjective noun
    سمعی و بصری، دید و شنودی، دید شنودی، دیداری - شنیداری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    adjective noun
    (جمع) ابزار و کتب دید شنودی
    adjective noun
    وابسته به آموزش دید شنودی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد audiovisual

    1. noun Materials using sight or sound to present information
      Synonyms: audiovisual aid

    ارجاع به لغت audiovisual

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «audiovisual» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/audiovisual

    لغات نزدیک audiovisual

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند