امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Auspicious

    ɑːˈspɪʃəs ɔːˈspɪʃəs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more auspicious

    • صفت عالی:

      most auspicious

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    فرخنده، خجسته، مبارک، خوش یمن، آمددار، فال نیک، سعید، نیک اختر، خوش شگون، فرخ

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - auspicious engagement ceremony
    - مراسم فرخنده‌ی نامزدی
    - an auspicious occasion
    - رویداد خوش‌یمن
    adjective
    سعادتمند، بهروز، نیکروز، شادکام، نیکبخت
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد auspicious

    1. adjective encouraging; favorable
      Synonyms: advantageous, bright, favorable, felicitous, fortunate, golden, halcyon, happy, hopeful, lucky, opportune, promising, propitious, prosperous, rosy, timely, well-timed
      Antonyms: inauspicious, inopportune, ominous, unfortunate, unhappy, unlucky

    ارجاع به لغت auspicious

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «auspicious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/auspicious

    لغات نزدیک auspicious

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خط شیار خفت عقل خلع کسوت کردن خلوت شکنی خم کردنی خموشگری کردن خمیده شدن خوابکی بودن خواهکاره خود بزرگ شمار خود را خفیف کردن خود پدافند خودآئینی خودآموز خوداتکا خودانگیزانه خودایمن خودپوش خودپیشاوری خوراک پیک نیک خورشید ماهی خورگرفت کردن خوش آمدگری خوش بنیه گی خوشبینی گرایی خوشکامساز خون روش داشتن خونخوار شدن خونرنگزا خیره چشمی خیززدن خیزش موشک