امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Autistic

ɒˈtɪstɪk ɔːˈtɪstɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    autistics
  • صفت تفضیلی:

    more autistic
  • صفت عالی:

    most autistic

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پزشکی روان‌پزشکی روان‌شناسی سلامت روان مبتلا به اوتیسم، اوتیستیک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- an autistic child
- کودک مبتلا به اوتیسم
- The autistic man had difficulty understanding nonverbal cues.
- این مرد مبتلا به اوتیسم در درک نشانه‌های غیرکلامی مشکل داشت.
- The teacher provided extra support to the autistic student during class to help him succeed.
- این معلم در طول کلاس از دانش‌آموز اوتیستیک حمایت بیشتری کرد تا به موفقیت او کمک کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد autistic

  1. noun
    Synonyms: mopey

ارجاع به لغت autistic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «autistic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/autistic

لغات نزدیک autistic

پیشنهاد بهبود معانی