امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Awkward

ˈɒːkwərd ˈɔːkwəd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more awkward
  • صفت عالی:

    most awkward

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
بی‌دست‌وپا، غیراستادانه، خامکار، سرهم بند، غیرماهر، ناشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
adjective
زشت ، بی‌لطافت، دست و پا چلفتی، بی‌قواره، بدقواره، فرخج، ناجور
- He walks awkwardly.
- راه رفتنش بدقواره است.
adjective
حجب آفرین، خجول و کمرو، خجل‌کننده
- an awkward joke
- شوخی نامناسب و خجل‌کننده
- awkward behavior
- رفتار شرمنده‌کننده
adjective
بدساخت، سخت کاربرد، اسبابی که به کاربردنش سخت و ناراحت‌کننده باشد
adjective
ناراحت‌کننده، ناخوشایند
- My situation between the two mutually hostile brothers was very awkward.
- وضعیت من در میان آن دو برادری که به هم خصومت می‌ورزیدند بسیار حساس و مشکل بود.
- I found myself in an awkward position.
- خود را در موقعیت ناراحت‌کننده‌ای یافتم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد awkward

  1. adjective clumsy, inelegant
    Synonyms: all thumbs, amateurish, artless, blundering, bulky, bumbling, bungling, butterfingers, coarse, floundering, gawky, graceless, green, having two left feet, having two left hands, incompetent, inept, inexpert, klutzy, lumbering, maladroit, oafish, rude, stiff, stumbling, uncoordinated, uncouth, unfit, ungainly, ungraceful, unhandy, unpolished, unrefined, unskilled, unskillful
    Antonyms: adroit, artful, dexterous, elegant, graceful, handy, skillful
  2. adjective difficult to handle
    Synonyms: annoying, bulky, chancy, cramped, cumbersome, dangerous, disagreeable, discommodious, hard to use, hazardous, incommodious, inconvenient, perilous, risky, troublesome, uncomfortable, unhandy, unmanageable, unwieldy
    Antonyms: convenient, easy, straightforward
  3. adjective embarrassing
    Synonyms: compromising, delicate, difficult, embarrassed, ill at ease, inconvenient, inopportune, painful, perplexing, sticky, thorny, ticklish, troublesome, trying, uncomfortable, unpleasant, untimely
    Antonyms: clever

ارجاع به لغت awkward

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «awkward» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/awkward

لغات نزدیک awkward

پیشنهاد بهبود معانی