امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Babiche

    ˈbæbɪʃ ˈbæbɪʃ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      babiches

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    بابیچه (نوعی بند ناف یا توری از پوست خام یا سینوس است)، تسمه، بند چرمی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - The craftsman used babiche to weave a beautiful basket.
    - صنعتگر از بابیچه برای بافتن سبد زیبایی استفاده کرد.
    - The trapper used babiche to create snares for catching animals.
    - صیاد از بابیچه برای ایجاد تله برای گرفتن حیوانات استفاده می‌کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت babiche

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «babiche» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/babiche

    لغات نزدیک babiche

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی