امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Backbite

American: ˈbækˌbaɪt British: ˈbækbaɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adverb
غیبت کردن، پشت سرکسی سخن گفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Zahra was backbiting Kobra.
- زهرا کبری را غیبت می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد backbite

  1. verb To make defamatory statements about
    Synonyms: calumniate, defame, malign, slander, traduce, vilify, asperse, abuse, backstab, badmouth, bitch, slur, defame (clandestinely), tear down, denigrate, gossip, lie, scandalize, libel, spite

ارجاع به لغت backbite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «backbite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/backbite

لغات نزدیک backbite

پیشنهاد بهبود معانی