امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Backstage

    ˌbækˈsteɪdʒ ˌbækˈsteɪdʒ ˌbækˈsteɪdʒ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      backstages

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective adverb
    در پس پرده، محرمانه، خصوصی، مربوط به پشت پرده نمایش (مخصوص اطاق رخت‌کن)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - backstage negotiations
    - مذاکرات پشت پرده
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد backstage

    1. noun A stage area out of sight of the audience
      Synonyms: onstage, wing, offstage
    2. adjective Concealed from public view or attention
      Synonyms: offstage, downstage

    ارجاع به لغت backstage

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «backstage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/backstage

    لغات نزدیک backstage

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند