امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Baffling

    ˈbæflɪŋ ˈbæflɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      baffled

    • شکل سوم:

      baffled

    • سوم‌شخص مفرد:

      baffles

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    گیج‌کننده، سردرگم‌کننده، پیچیده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - a baffling mystery
    - ماجرای گیج‌کننده
    - This is one of the most baffling questions in the documentary.
    - این یکی از پیچیده‌ترین سوالات این سند است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد baffling

    1. adjective puzzling
      Synonyms: abstruse, bewildering, beyond one, confusing, difficult to understand, enigmatic, hard to understand, incomprehensible, mystifying, over one’s head, perplexing, unclear, unfathomable
      Antonyms: clear, comprehensible

    ارجاع به لغت baffling

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «baffling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/baffling

    لغات نزدیک baffling

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند