گذشتهی ساده:
ballotedشکل سوم:
ballotedسومشخص مفرد:
ballotsوجه وصفی حال:
ballotingشکل جمع:
ballotsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
صندوق آرا، جعبهی آرا
شمارش آرا
در رأیگیری اول، در مرحلهی اول انتخابات
رأی (خود را) دادن
با رأیگیری برگزیدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ballot» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ballot