امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Balmily

ˈbɑːmli ˈbɑːmili
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
مرهمی، خنک‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد balmily

  1. adverb In a mildly insane manner
    Synonyms: daftly, dottily, nuttily, wackily

ارجاع به لغت balmily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «balmily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/balmily

لغات نزدیک balmily

پیشنهاد بهبود معانی