امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Bandanna

    ˌbænˈdænə bænˈdænə
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: bandana

    این لغت ریشه‌ی سانسکریت دارد.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    دستمال سر، سربند، دستمال گل‌دار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - an orange bandanna
    - سربند نارنجی
    - He thinks he's bad-ass because he wears a bandana.
    - فکر می‌کنه چون دستمال سر می‌بنده خیلی خفنه.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد bandanna

    1. noun Large and brightly colored handkerchief; often used as a neckerchief
      Synonyms: bandana, handkerchief, kerchief, scarf, silk

    ارجاع به لغت bandanna

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bandanna» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bandanna

    لغات نزدیک bandanna

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند