امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Bank Holiday

    bæŋkˈhɑːlədeɪ bæŋkˈhɒlədeɪ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    انگلیسی بریتانیایی تعطیل رسمی، تعطیل عمومی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - The bank holiday fell on a Monday this year.
    - تعطیل رسمی امسال در روز دوشنبه کاهش یافت.
    - Families often plan trips during the bank holiday weekend.
    - خانواده‌ها اغلب در تعطیلات عمومی برای سفر برنامه‌ریزی می‌کنند.
    noun countable
    ایامی که به دستور دولت بانک‌ها بسته‌اند (برای مثال به‌دلیل بحران اقتصادی)
    - The bank holiday provided a needed break for everyone.
    - تعطیلی بانک استراحت مورد نیازی برای همه فراهم کرد.
    - The upcoming bank holiday will see many businesses closed as well.
    - تعطیلات بانکی آینده بسیاری از مشاغل را نیز تعطیل خواهد کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد bank holiday

    1. noun legal holiday
      Synonyms: government holiday, national holiday

    ارجاع به لغت bank holiday

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bank holiday» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bank-holiday

    لغات نزدیک bank holiday

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی