امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bard

bɑːrd bɑːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
زره اسب، شاعر (باستانی)، رامشگر، شاعر و آوازخوان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the bardic tradition
- سنت حماسه‌سرایی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bard

  1. noun troubadour
    Synonyms: versifier, minstrel, poet, strolling minstrel, balladeer, rhapsodist

Collocations

ارجاع به لغت bard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bard

لغات نزدیک bard

پیشنهاد بهبود معانی