امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Barefaced

ˈberfeɪst ˌbeəˈfeɪst ˌbeəˈfeɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
بی‌شرم، گستاخ، پررو، روباز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a barefaced liar
- دروغگوی بی‌شرم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد barefaced

  1. adjective shameless; open
    Synonyms: apparent, arrant, audacious, blatant, blunt, bold, brash, brassy, brazen, candid, clear, flagrant, frank, glaring, immodest, impudent, insolent, manifest, naked, obvious, palpable, temerarious, transparent, unabashed, unconcealed
    Antonyms: careful, quiet, shamed

ارجاع به لغت barefaced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «barefaced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/barefaced

لغات نزدیک barefaced

پیشنهاد بهبود معانی