امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Barefooted

ˈbeəfʊtɪd ˈbeəfʊtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
پابرهنه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد barefooted

  1. adjective Without shoes
    Synonyms: shoeless, discalceated, barefoot, discalced, unshod
  2. adverb Without shoes on
    Synonyms: barefoot

ارجاع به لغت barefooted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «barefooted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/barefooted

لغات نزدیک barefooted

پیشنهاد بهبود معانی