امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Barrel

ˈbærəl ˈbærəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    barrelled
  • شکل سوم:

    barrelled
  • سوم‌شخص مفرد:

    barrels
  • وجه وصفی حال:

    barrelling
  • شکل جمع:

    barrels

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb countable C1
بشکه، خمره چوبی، چلیک، لوله تفنگ، در خمره ریختن، در بشکه کردن، با سرعت زیاد حرکت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a wine barrel
- بشکه‌ی شراب
- the price of a barrel of crude oil
- قیمت یک بشکه نفت خام
- the barrel of a windlass
- استوانه‌ی چرخ چاه (برقی)
- the barrel of a gun
- لوله‌ی تفنگ (یا هفت‌تیر و توپ و غیره)
- double-barreled
- دو لول
- We had a barrel of fun.
- به ما یک عالمه خوش گذشت.
- He jumped on the motorcycle and barreled past the guard.
- پرید روی موتورسیکلت و مثل تیر از جلو نگهبان رد شد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد barrel

  1. noun cylindrical container
    Synonyms: butt, cask, cylinder, drum, firkin, hogshead, keg, pipe, receptacle, tub, tun, vat, vessel

Idioms

ارجاع به لغت barrel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «barrel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/barrel

لغات نزدیک barrel

پیشنهاد بهبود معانی