امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Baths

American: ˈbæθs British: bɑːðz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    bathed
  • شکل سوم:

    bathed
  • وجه وصفی حال:

    bathing

معنی

plural preposition
استخر شنای سرپوشیده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد baths

  1. noun A relatively large open container that you fill with water and use to wash the body
    Synonyms: bathrooms, lavatories, tubs, showers, spas, plunges, hydrotherapies, dips, toilets
  2. noun A liquid prepared for immersion
    Synonyms: tubs, shampoos, sprays
  3. noun The act of cleansing the body
    Synonyms: showers, soaks, shampoos, dips, immersions, washings

ارجاع به لغت baths

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «baths» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/baths

لغات نزدیک baths

پیشنهاد بهبود معانی